هيات در مقابل قفس آهنين
هيات در مقابل قفس آهنين
هيات در مقابل قفس آهنين
نويسنده: حميدرضا مرادي
مقايسه مدل سازماني هيات با بوروکراسي هاي رايج دنياي مدرن
دنياي مدرن دنيايي است که بشر در جايگاه خدايي نشسته و «خود» يا «من» معيار تعيين قانون، خوب و بد و حق و ناحق گشته.
در عالم جديد، بشر به همه چيز شک کرده و تمام چارچوب ها و ارزش هاي معنابخش را به کناري نهاده و اين بار خود مقياس و معيار ايجاد کرده.
اتکاي بشر براي همه چيز عقل و تجربه اش گشته؛ عقلي که منقطع از وحي است و تجربه اي که فراتر از محسوسات نمي رود.
در عقلانيتِ ابزاري آنچه مهم است انتخاب مناسب ترين وسيله براي رسيدن به اهداف عقلاني است. حال طبيعي است در شرايطي که دين و اخلاق از عرصه عمومي کنار گذاشته شده اند چه به حال و روز جوامع خواهد آمد و بهترين وسيله ها چه خواهند بود و انسان ها براي رسيدن به اهدافشان چه بلاهايي برسر يکديگر خواهند آورد.
سازمان هاي رسمي يا آنچه ما بوروکراسي مدرن مي ناميم متکي اند به عقلانيت ابزاري. حاکميت عقل ابزاري در سازمان هاي مدرن موجب کنار گذاشتن عواطف، احساسات و ارزش هايي است که با اين عقلانيت محدود يا نامعقولي عقلانيت (Irrationality Of Rationality) جور در نمي آيد.
اين شرايط منجر به اين مي شود که ابعاد مهمي از وجود آدمي به کار گرفته نشود و در سازمان هاي رسمي مدرن، انسان زدايي (dehumanization) شود.
اما برخلاف اين، در مدل هياتي اساساً همه کارها و اعمال وسيله اي هستند براي انسان سازي و نه انسان زدايي.
در بوروکرسي مدرن بعد از مدتي به خاطر اهميت زيادي که به قواعد و چرخه هاي بوروکراتيک داده مي شود ما با روند جايگزيني هدف و وسيله مواجه مي شويم. يعني اين نظام اداري و قواعد و سلسله مراتب ها که قرار است وسيله اي براي رسيدن به اهداف و انجام سريع امور باشند خود اصالت مي يابند و سازمان، جايگزين آرمان و اهداف مي شود.در اين سيستم حتي همين سازمان مانعي مي شود براي رسيدن به آرمان هاي اصلي و واقعي اما در مدل هياتي، آدم ها بنده قراردادها و سلسله مراتب و کاغذ بازي نمي شوند و تحقق اهداف و آرمان ها، مهم تر از تحقق سيستم بوروکراسي اند.
براي درک بهتر مقايسه اي کنيد بين سپاه با ساير نيروهاي نظامي دنيا و قدرت مانور و انعطاف پذيري و تطبيق با شرايط را در آنها مقايسه نماييد.
در سازمان هاي بوروکراتيک مدرن، قواعد و قوانين خشک و غيرقابل انعطاف حکم مي رانند که هم کارمند و هم ارباب رجوع را قرباني مي کنند چرا که شرايط خاصِ هيچکدام را در نظر نمي گيرند.
در اين سيستم، انسان ها شبيه چرخ دنده هاي ماشين مي شوند و فرصتي براي خلاقيت و نوآوري وجود ندارد و حتي به مرور زمان خلاقيت هاي فردي از بين مي روند.
براي درک بهتر اين مطلب کافي است در کارهاي فرهنگي مقايسه اي بين فعاليت سازمان هاي مردمي - هياتي با سازمان هاي رسمي بکنيد و ببينيد کداميک جذابيت بيشتري دارند.
در نظام اداري به خصوص در عرصه فرهنگ، کارمند به واسطه وظيفه اداري اش که به او ابلاغ شده فلان کار را مي کند؛ حتي اگر به آن اعتقادي نداشته باشد و برخلاف فعاليت در مدل هياتي که افراد از روي دغدغه و آرمان خواهي فعاليت مي کنند و با همه وجود کارها را انجام مي دهند طبيعي است که اين نوع فعاليت ها روح ندارند.
در نظام اداري، اطاعت از دستورات مبتني است بر ارزش هاي مادي و دنيايي. افراد از دستورات اطاعت مي کنند تا توبيخ نشوند و پست و مقام يا حقوقشان تنزل پيدا نکند اما در مدل هياتي، انگيزه هاي خدايي و رضاي خداست که افراد را به انجام فعاليت ترغيب مي کند.
آيا خستگي در فردي که با انگيزه هاي معنوي و خدايي کار مي کند معنا دارد؟ آيا کم کاري در اين مدل معنا دارد؟ آيا در اين مدل کسي کم کاري مي کند؟ در اين مدل است که از خود گذشتگي و ايثار معنا پيدا مي کند.
در سازمان رسمي، وظايف اشخاص مطابق با قوانيني است که از بالا تعيين شده اند و هر کسي نقشي تعريف شده دارد.
حتماً ديده ايد اگر کارمندي سرکارش نيايد کار شما انجام نخواهد شد؛ با اين بهانه که مي گويند اين کار وظيفه فلاني است يا در حيطه وظايف من نيست. در اين سيستم کسي کار اضافي تر انجام نمي دهد مگر اينکه ساعت بزند تا برايش اضافه کار در نظر بگيرند. اما در مدل هياتي همه مي خواهند کار بيشتري انجام دهند و حتي برسر انجام دادن بعضي کارها دعوا هم مي شود. در مدل هياتي، انجام تکليف مهم است و مي بينيم تحت هر شرايطي کار زمين نخواهد ماند و با فداکاري و ايثار عده اي بالاخره تحت هر شرايطي کار لازم انجام مي شود.
همين چند روز پيش يکي از دوستان مي خواست کاري را به من محول کند که مي دانست در حالت عادي فرصت انجامش را ندارم. اين دوست براي اينکه به من انگيزه بدهد گفت کار امام حسين است و نبايد زمين بماند؛ و من هم با شرايط سخت تري انجامش دادم.
بله آن کار مربوط به امام حسين (ع) بود و ممکن است بگوييد ربطي به کارهاي ديگر ندارد اما مي خواهم بگويم وقتي ما مي گوييم بايد هر روز حسيني و عاشورايي باشيم يعني چه؟
اگر هر روزمان و هر کارمان مبتني برفرهنگ عاشورايي باشد هميشه بايد براي رضاي خدا و رضاي بندگانش تلاش کنيم و حتي از خواب و خوراکمان بزنيم تا به رضايت خدا که وابسته است به رضاي بندگانش برسيم.
تئوريسين هاي سازمان هاي رسمي مي گويند در مدل هاي سنتي شرايط استاندارد نيست و افراد از روي ميلشان حکم مي دهند اما بايد گفت در مدل هياتي، قانوني فراتر از همه قوانين وجود دارد که افراد از صميم قلب به آن متعهدند و با تمام وجود آن را رعايت مي کنند و اين قانون مبتني بر رعايت عدالت، انصاف و اخلاق است.در اين سيستم نه تنها افراد بايد اهل تذهيب و تزکيه نفس باشند بلکه به مرور زمان فضايي برايشان مهيا مي شود که بيشتر و بيشتر تزکيه کنند و نفس شان را از آلودگي ها پاک نمايند. اين مدل، مفسد اداري و اقتصادي ندارد و حتي آدم هاي خلافکار در آن اصلاح مي شوند، نه اينکه آدم صالح و سالم تحت شرايط ساختاري تبديل به يک مفسد اداري بشود.
در مدل هيات، رئيس و مرئوس معنايي ندارد همه نوکرند و خادم در نتيجه کسي به واسطه جايگاه با مسئوليتش براي ديگران ژست نمي گيرد و شأن افراد به جايگاهشان نيست. کسي که کوچک ترين کارها را در ظاهر - مانند پخش کردن چاي - انجام مي دهد، بيشتر مورد احترام ديگران است.
ژاپن برخلاف ماسيستم بوروکراسي اش را بر اساس ارزش ها و فرهنگش بازسازي کرد و اين باعث شد مردمش به خوبي در اين سيستم کار کنند و به آن خو بگيرند.
آنها قوانين شان را براساس ارزش هاي فرهنگي شان نوشتند. مثلاً احترام گذاشتن يا کار گروهي کردن در آنجا به طور سنتي به عنوان ارزش پذيرفته شده و همين ارزش ها را به نظام صنعتي و اداري شان هم منتقل کرد و ما مي بينيم که آنها در مواردي حتي از کشورهاي غربي هم جلوترند.
متاسفانه ما براساس همان مدل غربي عمل کرديم و باعث شديم هرکس اخلاق و ارزش هاي فرهنگي و سنتي اش را در جلوي درب اداره بگذارد و بعد وارد سازمانش شود. در اين سيستم اداري برخلاف آنچه ما در فرهنگمان داريم ارباب رجوع، ارباب رجوع است؛ حال چه پير باشد و چه جوان. در اين سيستم ها حتماً ديده ايد بي احترامي هايي را که به افراد من مي شود در حالي که در بيرون از سازمان همان فرد به بزرگ ترها احترام مي گذارد.
سال هاست خود غربي ها به خلاهاي سيستم بوروکراتيک پي برده و آن را قفس آهنين* ناميده اند ولي ما هنوز از سيستمي که در هيات هايمان داريم براي ساير سازمان ها و حتي سازمان هاي فرهنگي الگو برداري نکرده ايم. البته در اوايل انقلاب و جنگ اين سيستم و مدل را با عنوان جهادي پياده کرديم اما بعد از جنگ با اين عنوان که بايد رسمي بود، اهل ميز و دفتر شديم و اين تجربيات موفق را کنار گذاشتيم.
سازمان هاي تاسيسي امام خميني (ره)
منبع: نشريه همشهري آيه شماره 8
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}